venomancer

در جنگل‌های اسیدی جزیره‌ی جیدی، سم در رگ‌ها جریان دارد و در دل هر موجودی که بین درختان نئونی و گیاهان سمی سر می‌خزد، بالا می‌آید. اما حتی در این دنیای زهرآلود، ونومنسر به عنوان سمی‌ترین موجود شناخته می‌شود. سال‌ها پیش، یک گیاه‌شناس به نام لزال از خلیج فرادج به‌دنبال جوهرهای قوی از پوست و ریشه‌ها به جزیره آمد، اما به‌جای آن با یک تغییر وحشتناک روبرو شد. دو لیگ در جنگل‌های جیدی پیش رفت، تا اینکه با یک خزنده‌ای مواجه شد که به‌عنوان یک گیاه درختی مخفی شده بود و وقتی اشتباهی آن را چید، نیش زد. در ناامیدی، او از دانش ناقصش درباره گیاهان جنگل برای ساخت پادزهر استفاده کرد و سم خزنده را با شهد یک ارکیده زرهی ترکیب کرد. در لحظاتی قبل از اینکه فلج سیاه او را به طور کامل دربرگیرد، خودش را با خار ارکیده تزریق کرد و بلافاصله به کما رفت.

هفده سال بعد، چیزی در جایی که او افتاده بود تکان خورد و سال‌ها جمع شده خاک را کنار زد: ونومنسر. لزال دیگر گیاه‌شناس نبود، بلکه لزال مرگ‌آفرین شده بود. ذهن او تقریباً محو شده بود و جسمش به نوعی ماده جدید تبدیل شده بود که ترکیب سم خزنده و پوشش سمی ارکیده بود. جنگل‌های اسیدی جیدی صاحب استاد جدیدی شدند که حتی بدترین شکارچیان نیز مجبور به تعظیم یا پناه بردن به‌خاطر جانشان شدند. جزیره‌ی شگفت‌انگیز برای ونومنسر کوچک بود و چیزی در دل انسان‌وار او باعث شد که به‌دنبال سم‌های جدید و مرگ‌های تازه به دنیای بیرون قدم بگذارد.