windranger

جنگل‌های غربی رازهای خود را خوب مخفی می‌کنند. یکی از این رازها لیرالِی، تیرانداز ماهر جنگل و فرزند محبوب خداوند باد است. اکنون به نام ویند رینجر شناخته می‌شود، خانواده لیرالِی در طوفانی که در شب تولد او به وقوع پیوست، کشته شدند. خانه آنها توسط باد در هم کوبیده شد و محتویاتش به باد پراکنده گردید. تنها نوزاد در میان آوار مرگ و ویرانی زنده ماند. در سکوت پس از طوفان، خود باد به نوزاد نگاه کرد که در چمن‌ها گریه می‌کرد. باد به کودک دلسوزی کرد و او را به آسمان برد و در آستانه در خانه‌ای در روستای مجاور گذاشت. در سال‌های بعد، باد گاهی اوقات به زندگی کودک سر می‌زد و از دور نظاره می‌کرد تا او مهارت‌هایش را تکمیل کند. حالا، پس از سال‌ها تمرین، ویند رینجر تیرهای خود را به درستی به هدف می‌زند. او با سرعتی خیره‌کننده حرکت می‌کند، انگار همیشه بادی پشت سرش او را به جلو می‌راند. با رگباری از تیرها، دشمنان خود را به قتل می‌رساند و به نیرویی از طبیعت تبدیل شده است.